loading...
پاسارگاد ما || مرجع تاریخ ایران و جهان باستان
آخرین ارسال های انجمن
محمد امین بازدید : 327 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

هوخشَتر ، بنيان گذار شاهنشاهی ايران




خشَتريتَە کە پيرسال شده بود در سال ۶۲۵ پ م درگذشت، و پس از او پسرش بەسلطنت

رسيده لقب هوخشَترَ را برخود ﻧﻬاد. هوخشَترَ بەمعنای »خسرو نيک سيرت « است. اين صفت

خبر از آن م یدهد کە فرهنگ مَزدايَسنَە تا اين زمان در ميان قبايل ماد ريشه دوانده بوده است.

هوخشَترَ را هرودوت پسر فرَوَرتيش معرفی کرده و نامش را »کياکسار « نوشته است کە

تلفظ يونانی »کاوے خشَترَ « است. اين کە هرودوت نام خشَتريتَە را از روايات شفاهی ايرانيان شنيده بوده ولی فراموش کرده بوده است دور از پذيرش خرد نيست، زيرا ۔چنان کە می دانيم۔

روايتهای او عمومًا مبتنی بر داده های شفاهی بوده کە از کسانِ آگاهِ مورد اعتماد م یگرفته

است. او پس از فرَوَرتيش نام هوخشَترَ را آورده، و نا ِ م خشَتريتَە کە در اسناد آشوری بەآن

تصريح شده و گزارشهای بسيار مهمی درباره اش آمده از قل ِ م او افتاده است. تاريخی کە او

برای آغاز سلطنت هوخشَترَ ذکر کرده سال ۶۲۵ پ م است کە با رخدادها همخوانی دارد؛ ولی

از زمان شکست و تبعيد ديائوکو تا آغاز سلطنت هوخشَترَ ۹۰ سال فاصله است، و روايتِ

هرودوت اين فاصله را بە ۲۲ سال کاهش داده است. در گزارش او مرگ ديائوکو و آغاز

سلطنت فرَوَرتيش سال ۶۷۵ پ م است، کە درست همان سالی است کە خشَتريتَە ۔پدر

فرَوَرتيش۔ مراحل تشکيل اتحاديۀ قبايل ماد را پشت سر گذاشته بوده و دست بەکا ِ ر تشکيل

اتحاد بزرگ خويش با مان نا و اِشکودَها بوده است. پس ترديدی نيست کە هرودوت نام

خشَتريتَە را در اثر يک اشتباه يا فراموشی از قلم افکنده است و زمانِ سلطنتِ او را شامل زمان

فرورتيش کرده است. زمان سلطنتِ فرورتيش (بعلاوه خشتريتە کە او از قلم افکنده است) در

گزارش او ۲۲ سال است، و اين ۲۲ سال برای دوران رياست فرورتيش درست است (از سال

۷۰۰ تا ۶۷۸ ). اما فاصلۀ ميانِ مرگ فرورتيش تا مرگ خشتريتە و روی کار آمدن هوخشَترَ از قلم

هرودوت افتاده است.



متن کامل و ادامه مطلب فوق در ادامه مطلب...




خشَتريتَە کە پيرسال شده بود در سال ۶۲۵ پ م درگذشت، و پس از او پسرش بەسلطنت

رسيده لقب هوخشَترَ را برخود ﻧﻬاد. هوخشَترَ بەمعنای »خسرو نيک سيرت « است. اين صفت

خبر از آن م یدهد کە فرهنگ مَزدايَسنَە تا اين زمان در ميان قبايل ماد ريشه دوانده بوده است.

هوخشَترَ را هرودوت پسر فرَوَرتيش معرفی کرده و نامش را »کياکسار « نوشته است کە

تلفظ يونانی »کاوے خشَترَ « است. اين کە هرودوت نام خشَتريتَە را از روايات شفاهی ايرانيان شنيده بوده ولی فراموش کرده بوده است دور از پذيرش خرد نيست، زيرا ۔چنان کە می دانيم۔

روايتهای او عمومًا مبتنی بر داده های شفاهی بوده کە از کسانِ آگاهِ مورد اعتماد م یگرفته

است. او پس از فرَوَرتيش نام هوخشَترَ را آورده، و نا ِ م خشَتريتَە کە در اسناد آشوری بەآن

تصريح شده و گزارشهای بسيار مهمی درباره اش آمده از قل ِ م او افتاده است. تاريخی کە او

برای آغاز سلطنت هوخشَترَ ذکر کرده سال ۶۲۵ پ م است کە با رخدادها همخوانی دارد؛ ولی

از زمان شکست و تبعيد ديائوکو تا آغاز سلطنت هوخشَترَ ۹۰ سال فاصله است، و روايتِ

هرودوت اين فاصله را بە ۲۲ سال کاهش داده است. در گزارش او مرگ ديائوکو و آغاز

سلطنت فرَوَرتيش سال ۶۷۵ پ م است، کە درست همان سالی است کە خشَتريتَە ۔پدر

فرَوَرتيش۔ مراحل تشکيل اتحاديۀ قبايل ماد را پشت سر گذاشته بوده و دست بەکا ِ ر تشکيل

اتحاد بزرگ خويش با مان نا و اِشکودَها بوده است. پس ترديدی نيست کە هرودوت نام

خشَتريتَە را در اثر يک اشتباه يا فراموشی از قلم افکنده است و زمانِ سلطنتِ او را شامل زمان

فرورتيش کرده است. زمان سلطنتِ فرورتيش (بعلاوه خشتريتە کە او از قلم افکنده است) در

گزارش او ۲۲ سال است، و اين ۲۲ سال برای دوران رياست فرورتيش درست است (از سال

۷۰۰ تا ۶۷۸ ). اما فاصلۀ ميانِ مرگ فرورتيش تا مرگ خشتريتە و روی کار آمدن هوخشَترَ از قلم

هرودوت افتاده است.

دياکونوف علاقه دارد کە خشَتريتَە و فرَوَرتيش را شخص واحدی بداند و اثبات کند کە

هرودوت نام خشَتريتَە را اشتباهًا فرَوَرتيش نوشته است؛ و جالب است کە اينجا بەياد آن

فرَوَرتيش افتاده است کە در آغاز سلطنت داريوش بزرگ مدعی سلطنت بود و نامش را

خشَتريتَە ﻧﻬاده بود؛ سپس بی هيچ دليلی تأکيد م یکند کە کسانی بەنام فرَوَرتيش در خاندان

ديائوکو وجود نداشته اند. ١ اين در حالی است کە پدر ديائوکو نامش فرَوَرتيش بوده است.

شايد او با آوردن اين موضوع می خواهد بەگونه ئی بەخواننده ايحاء کند کە با هم آمدن نامهای

فرَوَرتيش و خشَتريتَە برای يک شخص يک امر امکان پذير است و يکی نام حقيقی و ديگری

غيرحقيقی است. ولی از آنجا کە مدت سلطنت فرَوَرتيش در گزار ِ ش هرودوت ۲۲ سال ذکر

شده، و می دانيم کە مدت سلطنت خشَتريتَە بيش از اين مدت بوده است، پس يکی دانستن

اين دو شخصيتِ مُجَزّای تاريخی نمی تواند کە درست باشد، و درست آن است کە فرَوَرتيش

چندی پس از تبعيد ديائوکو بە رياست مادها رسيد، و پس از درگذشتش جايش را بەخشَتريتَە

داد؛ و اين چيزی است کە گزارشهای مکتو ِ ب آشوری کە بەما رسيده است و بالاتر بەآن اشاره کردم تأييد م یکند.

بالاتر ديديم کە سکَە های شمال رود ارس در کنار خشتريتە برای رهاسازی سرزمينهای

اشغالی از دست آشوريان شرکت کردند، و شاهشان ۔اَسپَە کايَە۔ در يکی از جنگهای سال ۶۷۳

کشته شد. چنان کە از اندکی از نگاره های يافت شده از سَکَە ها ديده می شود آﻧﻬا سوارکاران و

تيراندازان بسيار ورزيده ئی بوده اند کە بر اسپانِ برهنه سوار م یشده اند و درحال تاخت

بەپشتِ سرشان تير می انداخته اند و بەهدف می زده اند. شرکت آﻧﻬا در سپاه خشتريتَە توانِ

جنگی بسيار زيادی بەاين خشتريتە داد. پيروزيهای برق آسائی کە خشتريتَە در خلال کمتر از

دو سال بر سپاهيان بسيار ورزيده و جنگ ابزارهای بسيار پي شرفتۀ آشور بەدست آورد مديون

شيوه های نوي ِ ن جنگ و گريز و حمل ههای پرش یئی بود کە اين سکَە های شکارچی با خود آورده

بودند و در نبردها کارآي ِ ی شايانی از خود نشان داد.

هرودوت بخش مهمی از تاريخ خويش کە مربوط بەگزار ِ ش رخدادهای اين زماﻧﻬا است

را بەسَکَە ها اختصاص داده، ولی اِشکودَها و گوم مريان را با هم يکی کرده و گزارشش را بە

افسانه هائی آميخته کە احتما ً لا از سک ەهای اناتولی شنيده بوده است. او نوشته کە پس از آن کە

مادها مدتی بر آسيا فرمان روا بودند، از اسکيتها (يعنی سَکَ ەها/ اِشکودَها) شکست يافتند و

سلطنت ماد بەدست اسکيتها افتاد کە ۲۸ سال سلطنت کردند؛ و افزوده کە اسکيتها از مصر

رانده شده بودند و از راه شام و اناتولی بەخاک ماد رسيدند. اين رخداد را هرودوت مربوط

بەدوران سلطنت هوخشَترَ دانسته کە در نوشته های او جانشين فرورتيش بوده است، و نوشته

کە هوخشَترَ برآن شد کە بەخون خواهی پدرش با آشوريان وارد جنگ شود، و در حالی کە شاهِ

آشور را در جنگ شکست داد و نينوا پايتخت آن کشور را در محاصره داشت ناگهان با حملۀ

اسکيتها روبرو شد کە راهی دراز را از اناتولی پيموده از راه قفقاز و دربند وارد خاک ماد شده

بودند. مادها در نبرد با اسکيتها شکست يافتند و سلطنت بەدست اسکيتها افتاد. و نوشته کە

اسکيتها پس از آن راهی مصر شدند، ولی شاه مصر با هدايا بەپيشوازشان بيرون آمد، و آﻧﻬا از

وارد شدن بەمصر خودداری کردند و از راه فلسطين بەشام برگشتند. آﻧﻬا از آن پس برای ۲۸

سال سرورانِ آسيا شدند، و بسياری جاها را بە ويرانه کشاندند و اموال و ممتلکات مردم را

تاراج می کردند؛ تا آن کە هوخشَترَ توطئ هئی چيد و گروه بزرگی از اسکيتها را بەميهمانی

فراخواند و باده نوشانده مست کرد و همه شان را کشتار کرد، و خودش ديگرباره سلطنت را

بەدست گرفت. 

اين روايتِ هرودوت گرچە بەافسانه می مانَد ولی ما نمی توانيم کە آ نرا ناديده انگاريم و

از کنارش بگذريم. می دانيم کە شرکت کردن اِشکودَها در جنگهای رهايی بخش خشتريتَە

مستلزم انتقال جنگويانشان بەاين سوی ارس و همراهی شان با خشتريتَە بوده است. طبعتًا آﻧﻬا

چون کە زندگی قبيل هيی داشته اند با خانواده و بار و بُنه بەاين سو آمده بوده اند. آغاز قيا ِ م

خشتريتە در فروردين ماه سال ۶۷۳ بود. مرگ اَسپَە کايَە نيز در يکی از ماههای همين سال و

بەدنبال پيروزيهای قاط ِ ع خشتريتە اتفاق افتاد. سا ِ ل بعد (سال ۶۷۲ ) دولتی بەنام ماد بر صحنۀ

جغرافيای جهان حضور داشت کە بخش بزرگی از نيمۀ غرب ِ ی ايرانِ کنونی (شامل اسپهان و

همدان و آذربايجان) در قلمروش بود. پس از آن نيز اين دولت استمرار داشت و همواره نيرو

می گرفت و بر دامنه اش افزوده می شد.

هرودوت افسانۀ ديگری نيز دربارۀ سکە ها آورده است، و نوشته کە اسکيتها پس از آن

توطئه کە شاه ماد برايشان چيد بەديار خودشان برگشتند (دياری کە او برای اينها فرض کرده در

زمينهای شمال ِ ی دريای سياه بوده است). و چون کە مدت درازی دور از خانواده هاشان زيسته

بودند، همسرانشان با غلامان درآميخته دارای فرزندانی از غلامان شده بودند. آنان بەگمان

اين کە اينها بيگانگانی مهاجم اند، سلاح برگرفته بەمقابله شان شتافتند تا از ورودشان بەخاک

اسکيتها جلوگيری کنند. اسکيتها ديدند کە با سلاح قادر نيستند کە ازپ ِ س آن جوانان برآيند،

ولی با خودشان گفتند: »اينها غلام اند و از تازيانه می ترسند «. لذا تازيان ههاشان را در برابر

آﻧﻬا بلند کردند، و آﻧﻬا کە خوی غلامان داشتند بەمجردِ ديدن تازيانه پا بەفرار ﻧﻬادند و اين گونه

اينها بەخانه هاشان برگشتند. ١

منشأ داستانِ بازگشت بقايای اسکيتها بەسرزمينهای خودشان و »تازيانه « و »غلامان « را

نيز ما می توانيم حدس بزنيم کە هرودوت از کجا آورده است. يونانيان در سده های هفتم و

ششم تا سدۀ چهارم پ م بەعنوانِ سپاهيانِ مزدور ( معمو ً لا پياده نظام) در ارتشهای مصر و ليدِيَە

و سپس ايران هخامنشی خدمت می کردند. آﻧﻬا در سالهای مزدوری شان در اين ارتشها زمان

درازی از خانواده هاشان دور بودند، و وقتی بەديارشان برمی گشتند مدت مديدی از غيابشان

گذشته بود. می توان احتمال داد کە چنين داستانی در جائی از يونان رخ داده بوده و هرودوت

آن را بەسکَە ها نسبت داده است تا گزارشهايش را با چنين داستاﻧﻬائی شيرين تر کند. در

زندگی قبيله ي ِ ی سکَە ها برده داری هيچ نقشی نداشته است، آﻧﻬا دارای برده نبوده اند، و در

آينده نيز در شاهنشاهی ماد و هخامنشی نظام برد هداری پديد نه آمد. ترديد نيست کە اين داستان می تواند کە مربوط بەيونان در سده های هفتم و ششم پم باشد، و اين بازگشتگان از

سفر دور و درا ِ ز سی ساله نيز همان مزدوران يونانی بوده اند کە شايد در ارتش مصِر فرعونی

خدمت می کرده اند، و هرودوت داستانشان را بەسکَە ها نسبت داده است.

داستان سلطنت سک ەها در سرزمينهای مرکز ِ ی ماد کە او آورده است نيز بی بنياد است، و

يقينًا در حيات خشَتريتَە ( و بەگفتۀ هرودوت، هوخشَترَ) اتفاق نه افتاد. در اسناد آشوری هيچ

اشاره ئی بەچنين رخدادِ مهمی کە می توانسته جريان تاريخ ايران را تغيير دهد نشده است.

رخدادهای بعدی نشان م یدهد کە دهه های پس از رخدادهای سال ۶۷۳ پ م دوران تلاشهای

بی وقفۀ خشَتريتَە برای استحکام پاي ههای دولتش و برای گسترش سلطۀ ماد بر ديگر قبايل

ايرانی در شمال و مرکز فلات ايران بوده است.

ولی اين کە سکە ها در زمانِ خشَتريتَە در آذربايجان دردسرهائی ايجاد می کرده اند و

خشَتريتَە قادر بەسرکوب آﻧﻬا نبوده است، امری کام ً لا منطقی است و از رقابت اين قباي ِ ل

تازه وارد بەسرزمينهای جنوب ارس با قبايل بومی برسر تصرف زمينها و چراگاههای منطقه و

نيز تلاش سران آﻧﻬا برای سلطه بر ديگر قبايل و تشکيل اتحادي ههای نوين خبر می دهد. اين

امر می تواند کە از آغاز تشکيل سلطنت ماد برای ۲۸ سال ادامه داشته باشد. بەاين گونه، تفسير

سخنان هرودوت بەگونه ئی منطقی بەپيش می رود. سکە ها در اين مدت بەعنوان نيروهای

پراکنده و خودسر در آذربايجان فساد می کردند، و خشَتريتَە توانِ سرکوب آﻧﻬا را نداشت. پس

از آن هوخشَترَ آﻧﻬا را بەاطاعت و مسالمت کشاند. برای آن کە گزارش سرکوب سکەها کە

هرودوت آورده است را رخدادِ تاريخی بدانيم می توانيم تصور کنيم کە هوخشَترَ در جشنی کە

بەمناسبت تاج گذاريش در نوروز ۶۲۵ پ م برگزار کرد، پس از کسب موافقتِ محرمانۀ سران

قبايل ايرانی کە در اين جشن شرکت داشتند، شاه و سرانِ نيرومندِ اشکودَهای سکايی را

بەتوطئه زهر خوراند، سپس بقاياشان را بەآن سوی رود ارس بازفرستاد.

در اسناد آشوری از سالهای ۶۷۲ بەبعد از »پادشاهی اِشکودَ « (به تلفظ آشوری اشکوزا)

نام برده شده کە از دوستان آشور بوده است. پس گزارش هروددوت را م یتوانيم ۔از سوئی و

البته با احتياط بسيار۔ در ارتباط با رقابت دو پادشاهی ماد و اِشکودَ نيز بازخوانی کنيم، کە

سرانجام با تدبيرهای حکيمانه ئی کە هوخشَترَ بەکار برده بەتشکيل سلطنت سراسری ماد و

مطيع شدن اِشکودَها انجاميده است. دردسرهائی کە اين سکە ها در سرزمينهای ماد ايجاد

می کرده اند را نيز بايد در ارتباط با تحريکات آشوريان برای تضعيف سلطنت ماد بازخوانی

کرد. در همين سالها از پادشاهی ما ننا نيز بەعنوان همسايۀ ماد و آرمنيّە و آشور سخن به ميان 

است. بەعبارتِ ديگر، سلطنتی کە خشتريتە تشکيل داد عبارت بود از اتحاديۀ پادشاهيهای

ماد، الی پی، ما ننا، آريازنتان، پارتَکانان، و سکَ ەهای اِشکودَ. ولی با روی کار آمدن هوخشَترَ

اين وضعيت تغيير کرد، سلطنت متمرکز تشکيل شد، رَغَە (ری) و پارس و کرمان و سيستان و

خوزستان و نيز کت پَتوکَە در شرق اناتولی ۔ضمن محفوظ ماندنِ سلطنتهای محلی۔ بەدولت

ماد پيوستند، و سراسر ايران کنونی بەاضافه سرزمينهای ايرانی نشينی کە اکنون کردستانِ عراق

و ترکيه ناميده می شوند در زير چتر دولت واحد درآمدند.





پایان مطلب فوق



منبع : متاب الکترونیکی تاریخ ایران زمین

برچسب ها هوخشَتر ، بنيان گذار شاهنشاهی ايران خشَتريتَە کە پيرسال شده بود در سال ۶۲۵ پ م درگذشت، و پس از او پسرش بەسلطنت رسيده لقب هوخشَترَ را برخود ﻧﻬاد. هوخشَترَ بەمعنای »خسرو نيک سيرت « است. اين صفت خبر از آن م یدهد کە فرهنگ مَزدايَسنَە تا اين زمان در ميان قبايل ماد ريشه دوانده بوده است. هوخشَترَ را هرودوت پسر فرَوَرتيش معرفی کرده و نامش را »کياکسار « نوشته است کە تلفظ يونانی »کاوے خشَترَ « است. اين کە هرودوت نام خشَتريتَە را از روايات شفاهی ايرانيان شنيده بوده ولی فراموش کرده بوده است دور از پذيرش خرد نيست، زيرا ۔چنان کە می دانيم۔ روايتهای او عمومًا مبتنی بر داده های شفاهی بوده کە از کسانِ آگاهِ مورد اعتماد م یگرفته است. او پس از فرَوَرتيش نام هوخشَترَ را آورده، و نا ِ م خشَتريتَە کە در اسناد آشوری بەآن تصريح شده و گزارشهای بسيار مهمی درباره اش آمده از قل ِ م او افتاده است. تاريخی کە او برای آغاز سلطنت هوخشَترَ ذکر کرده سال ۶۲۵ پ م است کە با رخدادها همخوانی دارد؛ ولی از زمان شکست و تبعيد ديائوکو تا آغاز سلطنت هوخشَترَ ۹۰ سال فاصله است، و روايتِ هرودوت اين فاصله را بە ۲۲ سال کاهش داده است. در گزارش او مرگ ديائوکو و آغاز سلطنت فرَوَرتيش سال ۶۷۵ پ م است، کە درست همان سالی است کە خشَتريتَە ۔پدر فرَوَرتيش۔ مراحل تشکيل اتحاديۀ قبايل ماد را پشت سر گذاشته بوده و دست بەکا ِ ر تشکيل اتحاد بزرگ خويش با مان نا و اِشکودَها بوده است. پس ترديدی نيست کە هرودوت نام خشَتريتَە را در اثر يک اشتباه يا فراموشی از قلم افکنده است و زمانِ سلطنتِ او را شامل زمان فرورتيش کرده است. زمان سلطنتِ فرورتيش (بعلاوه خشتريتە کە او از قلم افکنده است) در گزارش او ۲۲ سال است، و اين ۲۲ سال برای دوران رياست فرورتيش درست است (از سال ۷۰۰ تا ۶۷۸ ). اما فاصلۀ ميانِ مرگ فرورتيش تا مرگ خشتريتە و روی کار آمدن هوخشَترَ از قلم هرودوت افتاده است. متن کامل و ادامه مطلب فوق در ادامه مطلب... ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برترین پادشاه تاریخ ایران زمین ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 428
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 152
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 103
  • بازدید امروز : 138
  • باردید دیروز : 773
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 138
  • بازدید ماه : 12,572
  • بازدید سال : 99,379
  • بازدید کلی : 2,484,873