شخصيت کوروش بزرگ - بخش اول

          محمد امین 
            بازدید : 276
          دوشنبه 13 آذر 1391
           نظرات (0)
        

همۀ نشانه ها بيان گِر آن است کە هدف کوروش از کشورگشايی ايجاد يک جامعۀ جهان ِ ی

مبتنی بر امنيت و آرامش و دور از جنگ و ويران گری بوده است. کوروش در لشکرکشيها و پيروزيهايش با اقوا ِ م مغلوب در ﻧﻬايت بزرگواری و نيک منشی رفتار کرد، و عناصر حکومت ِ ی

پيشين را مورد بخشايش قرار داده در مقامهاشان ابقا کرده مطيع و منقاد خويش ساخت. چنان

کە پس از تسخير ليدِيَە کروسوس شاه مغلوب ليدِيَە را ۔درعي ِ ن آن کە متجاوز و آغازگِر جنگ

بود۔ بخشود و نواخت و درنتيجه از او يک فرمانده مطيع و باوفا ساخت. آن گونه کە گزينوفون

نوشته است، کروسوس و ارتش ليدِيَە در آينده برای پيش بردِ هدفهای امنيت گسترانۀ کوروش

نبردها کردند.

کوروش کە شخصيتی آزادانديش و عاری از تعصب بود، خدايان و دينهای اقوا ِ م

مغلوب را بە رسميت شناخت، همگان را در اجرای مراسم دينی شان آزاد گذاشت، معابدشان

را زير پوشش کمکهای سلطنتی قرار داد، و بەاين وسيله قلوب همۀ ملل مغلوب را بەسوی

خويش جلب کرد. چشم تاريخ تا آن هنگام چنان فاتح پرمهر و شفقتی را بەخود نديده بود، و

اقوا ِ م مغلوب در برابر اي نهمه مهر و بزرگواری چاره ئی جز محبت او را نداشتند و دوستی او در

دل همۀ اقوا ِ م زيِر سلطۀ ايران ريشه دواند.

کوروش بزرگ با ايمان استواری کە بەاهورَمَزدا داشت جهان گشايی را بەهدف برقرار

کردن آشتی و امنيت و عدالت و از ميان بردن ستم و ناراستی انجام می داد، و در فتوحاتش

چندان نسبت بەاقوام مغلوب بزرگ منشی و مهر و عطوفت نشان داده بود کە داستان رأفتش

بەهمه جا رسيده بود. او در هي چجا بەمعابد و متوليان دين ملل مغلوب آسيبی نرسانده بود، و

حتی هرجا در اثر جنگْ تلفاتی بەمراکز دينی و معابد وارد شده بود دستور م یداد تا آﻧﻬا را

بەهزينۀ دربار ايران بازسازی کنند. در سندی کە کاهنان معبد مردوخ بەيادگار سقوط بابل

نوشته اند، و در اوائل سدۀ بيستم در عراق کشف شده است، تأکيد شده کە مردوخ پشتيبان

کوروش بوده و دست او را گرفته در ايران بەپيروزی رسانده سپس بابل را نيز بەاو سپرده

است. در اين سند گفته شده کە وقتی کوروش وارد بابل شد، مردوخ نيز در پيشاپيش او بود و

زمينه های پيروزی او را فراهم می آورد. نوشتۀ کاهنان بابل دربارۀ کوروش چنين است:

چون مردم از دست ستمهای نبونِهيد بەفغان آمدند خدای خدايان ۔مردوخ۔ فغانشان را

شنيد و از نبونِهيد بەخشم شد. خدايانِ ديگر نيز از اين کە بەبابل انتقال داده شده بودند

از نبونِهيد در خشم بودند. خدای خدايانْ مردوخ ذوالجلال بەهمۀ اماکنی کە ويران شده و

بەهمۀ ساکنان سومِر و اَکّاد کە مانند جنازه شده بودند توجه نمود و بەآﻧﻬا نظر عطوفت و

رحمت افکند. او بەهمۀ سرزمينها سر کشيد و جويای يک پادشاه درس تکار شد تا او را

برانگيزد.

پایان بخش اول مقاله شخصیت کوروش بزرگ