loading...
پاسارگاد ما || مرجع تاریخ ایران و جهان باستان
آخرین ارسال های انجمن
محمد امین بازدید : 331 جمعه 03 آذر 1391 نظرات (0)

ايرانيان و ايران زمين



آريانِ يک جانشين کە اَهورَ خدای برترشان بود در نواحی سُغديانَە و هُوارَزمِيَە و باختريَە

و مَرغِيانَە و هَرَيوَ و دِرَنگِيانَە و هيرَکا ِ نيَە و رَغَە و اَسپَە دانَە و نقاط ديگر (شامل سرزمينهای

ازبکستان و تاجيکستان و ترکمنستان و افغانستان و ايرانِ کنونی) جاگير بودند. اينها تنها

بخش از قوم بزرگ آريا بودند کە نام قومی خود را برای هميشه حفظ کردند و بر سرزمينهای

محل سکونتشان ﻧﻬادند. نام نژادی آﻧﻬا َ ايريَە (درست کردار و ني کرفتار) بود کە بعدها اَريَە و

آريا شد؛ اين نام وقتی جمع بسته م یشد »اَيريان « بود، کە بعدها »اَيران « شد.

َ ايران کە تلفظ کنونيش ايران است نام قوم است؛ يعنی اَيريَە ها، و سرزمينشان

اَيران زمين است؛ يعنی زمي ِ ن اَيريَە ها. ولی در زبان پارس ِ ی کنونی ۔که پس از فتوحات اسلامی شکل گرفته و بسياری از واژگان و مفاهيم و اصلاحلات و عبارﺗﻬا و نامهای ما را دگرگونه کرده

است۔ سرزمين را »ايران « و مرد ِ م سرزمين را »ايرانی « و »ايرانيان « گوئيم.




متن کامل و ادامه متن فوق در ادامه مطلب...

ايرانيان و ايران زمين


آريانِ يک جانشين کە اَهورَ خدای برترشان بود در نواحی سُغديانَە و هُوارَزمِيَە و باختريَە

و مَرغِيانَە و هَرَيوَ و دِرَنگِيانَە و هيرَکا ِ نيَە و رَغَە و اَسپَە دانَە و نقاط ديگر (شامل سرزمينهای

ازبکستان و تاجيکستان و ترکمنستان و افغانستان و ايرانِ کنونی) جاگير بودند. اينها تنها

بخش از قوم بزرگ آريا بودند کە نام قومی خود را برای هميشه حفظ کردند و بر سرزمينهای

محل سکونتشان ﻧﻬادند. نام نژادی آﻧﻬا َ ايريَە (درست کردار و ني کرفتار) بود کە بعدها اَريَە و

آريا شد؛ اين نام وقتی جمع بسته م یشد »اَيريان « بود، کە بعدها »اَيران « شد.

َ ايران کە تلفظ کنونيش ايران است نام قوم است؛ يعنی اَيريَە ها، و سرزمينشان

اَيران زمين است؛ يعنی زمي ِ ن اَيريَە ها. ولی در زبان پارس ِ ی کنونی ۔که پس از فتوحات اسلامی شکل گرفته و بسياری از واژگان و مفاهيم و اصلاحلات و عبارﺗﻬا و نامهای ما را دگرگونه کرده

است۔ سرزمين را »ايران « و مرد ِ م سرزمين را »ايرانی « و »ايرانيان « گوئيم.

در دين ايرانی کە با گذشت زمان تا اواخر هزارۀ دوم پيش از مسيح شکل گرفت و بعدها

در مجموعۀ دين ِ ی موسوم بە َ ا ِ وستا تدوين شد، همۀ خدايان آريايی از مرتبۀ خدايی پائين آورده

شدند و هرکدام بەيک اِيَزد تبديد شد، ١ کە کارگزا ِ ر آفريدگا ِ ر جهان بود. آفريدگا ِ ر جهان نيز

صفتِ »اهورَمَزدا « گرفت کە ذاتی ناديدنی و وصف ناشدنی بود. ٢ لذا ميترَ نيز کە روزگاری

خدای برتر بود بەيکی از اِيَزدهای اهورَمَزدا و آفريدۀ اهورَمَزدا تبديل شد. در نخستين

عبارات سرود باستان ِ ی مِهريَشت از زبان اهورَمَزدا اي نگونه از ميترَ ياد می شود:

آنگاه کە من ميترَ را آفريدم؛ ميترَ کە بر مَرغَەزارها و چراگاههای گسترده حاکم است و

ستودنی و نيايش شدنی است همان گونه کە من خود ستودنی و نيايش شدنی ام.

ديگرخدايان آريايی نيز، هرکدام در مرتب هئی، بەهمين گونه اِيَزدهای اهورَمَزدا شدند،

اهورَمَزدا تنها آفريدگار و کردگا ِ ر جهان شناخته شد، ولی اِيَزدان همواره در نيايشهای فصلی و

موسمی مورد ستايش قرار می گرفتند. سرودهای زيبای ستايش اِيَزدان کە ايرانيان باستان

سرودند بعدها در کتاب اوستا تدوين شد و برای ما برجا ماند، تا شاهد فرهنگ طبيعت ستای

ايرانيان باستان باشيم و بنگريم کە آفريدگانِ نيکِ اهورَمَزدا در جهان تا چە اندازه نزد ايرانيان

ارج و منزلت داشته اند.

-------------------------------------------------------------------------------

                                   پاورقی های این بخش

» .1 اِيَزد « را شايد بشود بەتعبيرِ امروزی »ملائکه « ترجمه کرد. صفتِ جمعی اِيَزدها کە »اِيَزدان « باشد

برای هميشه و تا امروز در زبان ايرانی باقی ماند، و چنا نکە می دانيم با مسلمان شدنِ ايرانيان مفهوم

نوينی بەخود گرفت و تلفظش نيز بەشکل »يَزدان « درآمد و بر خدای واحد اطلاق شد.

2. اوستاشناسان غربی و ايرانی برای واژۀ »مَزدَ « معناهائی آورده اند، ولی با توجه بەآ نکە اين صفت

بەهمراه نام اَهورَه در ريگ وِدا چندين جا بەشکل »اَسورَ مَهَت « آمده است، و با توجه بەآ نکە

»مَزتَە « در زبان آريان بەمعنای »بزرگ « بوده (هنوز هم در زبان بلوچی بزرگ را »مَزَن « و بزرگتر را

»مَزتَر « گويند)، من بەاين نتيجه رسيده ام کە صفتِ »مَهَست « بەمعنای »بزرگت ِ ر مطلق « کە تا کنون در

زبان ما مانده است شکل تحول يافتۀ »مَزدَ « و »مَزتَە « بوده باشد. لقبِ »مَهست مغان « يا »مَزد مغان «

تا پس از فتوحات اسلامی در شمال ايران (مشخصا در منطقۀ دماوند) برای رهبرِ بزرگِ دينی بەکار

می رفته کە بەعربی »مَصمُغان « نوشته اند. اگر اين تعبير را بپذيريم، معنای اهورَمَزدا می شود »اَهورَ

کە بزرگِ مطلق است » .« اَهورَ « نيز چو نکە واژه ئی بسيار کهن است و نه صفت بل کە اسم مجرد

است، گرچە در زماﻧﻬای دوری برای آريان دارای معنا بوده است اکنون نم یتوان و نبايد برايش

معنائی جستجو کرد ۔درست بەمانندِ الله کە از زمان ظهور اسلام بەبعد نزد پرستندگانش بەصورت

اسم مجرد در آمده است.


ادامه :


عقيده بە روح انسانی و زندگی پس از مرگ نيز در آينده بخش اصلی باورهای دين ِ ی

ايرانيان شد. بنابر عقيدۀ آﻧﻬا، رو ِ ح انسان پس از مرگ او از کالبد خاکيش رها شده بەعالَ ِ م

اختران می رفت و بە زندگی ادامه می داد. اين روح را َ فرَه وَهَر می ناميدند. فره وَهَرها ۔بعقيدۀ

آﻧﻬا۔ هرساله همراه ﺑﻬار در آغا ِ ز ماهی کە بەنام آﻧﻬا نام گذاری شد (اکنون ماه فروردين) بە زمين

می آمدند و برکات آسمانی را با خود بە زمين می آوردند؛ و در سيزدهمين روز فروردين

بەآسماﻧﻬا برمی گشتند. در يکی از آخرين روزهای اسفندماه (ماهِ مقدس) برای استقبال از

فره وهرها مراسم باشکوهی توسط مردم برگزار می شد کە با افروختن آتش در آ نشب بر فراز

بلنديها بەقصد روشن نگاه داشن سطح زمين همراه بود. ١ سپس در روز سيزده فروردين برای

بدرقۀ فره وَرها بەدشتها می رفتند و جشن برپا می کردند.

ايرانيان در هزاره های دور در واحه ها و کنار رودهای درون فلات ايران در تجمعات

روستاي ِ ی بی شماری می زيستند و بەدام پروری و کشاورزی اشتغال داشتند. هرکدام از اين

تجمعات روستايی سرزمين بوم یشان را بوم جَگت يا بُن جَگت (جايگاه پايه يی)، و اتحاديۀ

روستايی را دِهياوَ (يعنی دهستان) می ناميدند. ٢ در هر دِهياوَ تعدادی ويس (دهکده) وجود

داشت کە ساکنانش تيره های مختلف از يک تُهمايَە (تخمه، تبار) بودند. هر ويس از شماری

مانو (خاندان) تشکيل شده بود و حکم يک خانوادۀ بزرگ را داشت کە جمعيتش از يک

دودمان و نوادگان يک پدر و مادر بودند و سررشته شان بەدوران دور تاريخ م یرسيد. رئيس

روستا کە در حکم پدر خاندان بود ويس پَئيتے (پدر جماعت)، و هرکدام از اعضای روستا

ويس پوهر (پو ِ ر جماعت) ناميده می شد. ٣ رئيس اتحاديۀ روستايی متشکل از چند روستای

هم تبار را دِهياوَ پَئيتے می گفتند (پد ِ ر دهستان). اين نامها در آينده کە ايران و زبان ايرانی

متحول شد بەاشکال بن گاه و تخمه و دِه دهبد و مان و ويس بد و واس پور تلفظ شدند و تا پايان

دوران ساسانی بەهمين اشکال ماندند.

---------------------------------------------------------------------

                                                پاورقی های بخش


1. اين رسمِ ديرينه هنوز هم بەطور قراردادی در يکی از آخرين روزهای سال کە چارشنبه سوری ناميده

می شود و درستش چارشنبِدِ سُهران است برگزار م یشود، ولی ديگر آن شکوهِ ديرينه را ندارد.

» .2 دِهياوَ « در سنگ نبشته های داريوش بزرگ بەمعنای شهرستان (در مفهو ِ م کنونی شامل يک شهر و

چندين روستای تابعه) آمده است، و معنای »اميرنشين « را می دهد. در تقسيماتِ کشوریِ زمان

ساسانی دهياوَ را »کُورَ « می گفته اند.

3. پدر را اکنون نيز در گويش بلوچی پِت گويند. گويش بلوچی نزديکترين گويش بە زبان کهن ايرانی

است و بسياری از مفردات آن را در خويشتن حفظ کرده است. پوهر نيز در نويسۀ کنونی مان تبديل

بە »پور « شده است.



ادامه:



با پديدآمدن اتحاديۀ روستايی کە نتيجۀ گسترش طلب ِ ی يک روستای قدرتمند يا ضرورت

دفاعی بود، در هرناحيه يکی از روستاها اهميت خاصی کسب می کرد و در موضع برتر قرار

می گرفت. دِهياوَ پَئيتے ها چون کە بەمانند همۀ رهبران سياسی دنيای کهن رهبر دينی نيز بودند

بەمرور زمان نوعی تقدس کسب کردند و رهبری سياسی و دينی در خانواد هشان موروثی شد.

چون کە دين نقش اساسی در زندگی اجتماعی داشت غيب دانی و غيب گويی و تلاش برای

روياروي ِ ی تَوَهُّمی با آسيبهای احتمال ِ ی نيروهای طبيعی از ضرورﺗﻬای اوليۀ زندگی در اين

تجمعاتِ روستايی بود. در هر روستا می بايست کە کسی رابط ميان مردم روستا و نيروهای

تأثيرگذارندۀ طبيعی می شد، و اين امر در روستا برعهدۀ دِهياوَ پَئيتے بود. چون کە دِهياوَ پَئيتے

بزرگِ روستاها بود ضرورتًا از تجربيات بيشتری نسبت بەديگران برخوردار بود و ۔به توهم

مردم۔ ﺑﻬتر از ديگران م یتوانست کە با نيروهای تأثيرگذارندۀ طبيعی رابطه برقرار کند؛

درنتيجه دِهياوَ پَئيتے هم رئيس اتحاديه بود و هم رئيس دين.

دِهياوَ پَئيتے با گذشت زماﻧﻬا و نسلها از ار ِ ج بيشتری برخوردار می شد و هال هئی از تقدس

وی را احاطه می کرد و درباره اش افسانه ها ساخته شد. بعدها با پديد آمدنِ اتحاديه های

بزرگ تِر روستايی دِهياوَ پَئيتے لقب کاوے بەخود گرفت کە معادل واژۀ »امير « است.

همراه با تشکيل اتحاديه های بزر گتِر روستايی و پيچيد هتر شدن شکل زندگ ِ ی اجتماعیْ

منصبهای ديگری نيز در جامعه پديد آمد کە دارندگان آﻧﻬا از امتيازات خاصی برخوردار

بودند؛ اينها بەتناس ِ ب مناصب دينی و اجتماع یشان گِرِهما، اوسيج، َ کرپَن ناميده شدند کە در

کنار کاوے عناصر برتر و ممتاز و تصمي مگيِر جامعه را تشکيل می دادند.

جز اوستا و ريگ ِ ودا و مَهابَهاراتَە مرجع ديگری برای شناختن اين مناصب در دست

نيست. گرهماها متوليان شعائر دينی بودند، زيرا جماعات آرياي ِ ی هند نيز رهبران دينی را

بِرِهما می ناميدند کە تلفظ ديگری از گرهما است. ١ اوسيج ها در کنار گرهماها متوليان انجام

مراسم نيايشهای ويژه و تقديم قربانيها بەايزدان بودند. بەاين منصب در ري گِ ودای هنديان

(ماندالا ۲، سرود ۲۱ ) تصريح شده است. کرپن ها ۔ظاهرًا۔ داورهای جامعه بودند کە بر امر

حل اختلاف نظارت داشتند (قُضات).

به همراهِ گذشتِ زمان و بزرگتر شدنِ جامعه در هر منطقه بر اهميت کاوے ها و گرهماها و


----------------------------------------------------------------------------------

                  

                                         پاورقی های بخش


1. جانشين شدن »گ « و »ب « در زبان آريايی يک امر معمولی است. در زبان خودمان »گزيدن « و

»بُزيدن « و »گستاخ « و »بُستاخ « ﺑﻬترين مثال برای آن است، و تلفظ دومی هنوز هم در لارستان

معمول است.




ادامه :


اوسيج ها و کرپ نها افزوده م یشد و آﻧﻬا در مجموع خود در اتحادي ههای روستاي ِ ی ايرانی طبقۀ

صاحب امتياز را تشکيل دادند.

از آنجا کە خوی قدرت طلبی و افزون خواه ِ ی انسان سير یپذير نيست، و بلندپروازی و

تلاش برای پيش رفت و رشدْ لازمۀ تعال ِ ی تمدن بشری است، هرکدام از کاويان در تلاش توسعۀ

قلمرو خويش و دس تاندازی بەمناطق اطراف برمی آمدند، و درنتيجه جنگهای خونينی بە راه

می انداختند و با تصرف روستاهای اطراف بر دامنۀ قلمروهای خودشان می افزودند و تشکيل

اميرنشينان گسترده می دادند. در اثر همين جنگها گروههای بسياری از جماعات آريايی در

درون فلات ايران جابەجا می شدند. اين وضع کە دوره ئی از اواخر هزارۀ دوم پ م را در بر

گرفت، بەدورانی از تاريخ قوم ايرانی مربوط می شود کە نام »دوران اساطير ِ ی « تاريخ ايران

بەآن داده اند، و من نيز آن را با عنوان اساطير ايرانی مورد مطالعه قرار م یدهم.




پایان مطلب...

برچسب ها ايرانيان و ايران زمين آريانِ يک جانشين کە اَهورَ خدای برترشان بود در نواحی سُغديانَە و هُوارَزمِيَە و باختريَە و مَرغِيانَە و هَرَيوَ و دِرَنگِيانَە و هيرَکا ِ نيَە و رَغَە و اَسپَە دانَە و نقاط ديگر (شامل سرزمينهای ازبکستان و تاجيکستان و ترکمنستان و افغانستان و ايرانِ کنونی) جاگير بودند. اينها تنها بخش از قوم بزرگ آريا بودند کە نام قومی خود را برای هميشه حفظ کردند و بر سرزمينهای محل سکونتشان ﻧﻬادند. نام نژادی آﻧﻬا َ ايريَە (درست کردار و ني کرفتار) بود کە بعدها اَريَە و آريا شد؛ اين نام وقتی جمع بسته م یشد »اَيريان « بود، کە بعدها »اَيران « شد. َ ايران کە تلفظ کنونيش ايران است نام قوم است؛ يعنی اَيريَە ها، و سرزمينشان اَيران زمين است؛ يعنی زمي ِ ن اَيريَە ها. ولی در زبان پارس ِ ی کنونی ۔که پس از فتوحات اسلامی شکل گرفته و بسياری از واژگان و مفاهيم و اصلاحلات و عبارﺗﻬا و نامهای ما را دگرگونه کرده است۔ سرزمين را »ايران « و مرد ِ م سرزمين را »ايرانی « و »ايرانيان « گوئيم. در دين ايرانی کە با گذشت زمان تا اواخر هزارۀ دوم پيش از مسيح شکل گرفت و بعدها در مجموعۀ دين ِ ی موسوم بە َ ا ِ وستا تدوين شد، همۀ خدايان آريايی از مرتبۀ خدايی پائين آورده شدند و هرکدام بەيک اِيَزد تبديد شد، ١ کە کارگزا ِ ر آفريدگا ِ ر جهان بود. آفريدگا ِ ر جهان نيز صفتِ »اهورَمَزدا « گرفت کە ذاتی ناديدنی و وصف ناشدنی بود. ٢ لذا ميترَ نيز کە روزگاری خدای برتر بود بەيکی از اِيَزدهای اهورَمَزدا و آفريدۀ اهورَمَزدا تبديل شد. در نخستين عبارات سرود باستان ِ ی مِهريَشت از زبان اهورَمَزدا اي نگونه از ميترَ ياد می شود: آنگاه کە من ميترَ را آفريدم؛ ميترَ کە بر مَرغَەزارها و چراگاههای گسترده حاکم است و ستودنی و نيايش شدنی است همان گونه کە من خود ستودنی و نيايش شدنی ام. ديگرخدايان آريايی نيز، هرکدام در مرتب هئی، بەهمين گونه اِيَزدهای اهورَمَزدا شدند، اهورَمَزدا تنها آفريدگار و کردگا ِ ر جهان شناخته شد، ولی اِيَزدان همواره در نيايشهای فصلی و موسمی مورد ستايش قرار می گرفتند. سرودهای زيبای ستايش اِيَزدان کە ايرانيان باستان سرودند بعدها در کتاب اوستا تدوين شد و برای ما برجا ماند، تا شاهد فرهنگ طبيعت ستای ايرانيان باستان باشيم و بنگريم کە آفريدگانِ نيکِ اهورَمَزدا در جهان تا چە اندازه نزد ايرانيان ارج و منزلت داشته اند. ------------------------------------------------------------------------------- پاورقی های این بخش » .1 اِيَزد « را شايد بشود بەتعبيرِ امروزی »ملائکه « ترجمه کرد. صفتِ جمعی اِيَزدها کە »اِيَزدان « باشد برای هميشه و تا امروز در زبان ايرانی باقی ماند، و چنا نکە می دانيم با مسلمان شدنِ ايرانيان مفهوم نوينی بەخود گرفت و تلفظش نيز بەشکل »يَزدان « درآمد و بر خدای واحد اطلاق شد. 2. اوستاشناسان غربی و ايرانی برای واژۀ »مَزدَ « معناهائی آورده اند، ولی با توجه بەآ نکە اين صفت بەهمراه نام اَهورَه در ريگ وِدا چندين جا بەشکل »اَسورَ مَهَت « آمده است، و با توجه بەآ نکە »مَزتَە « در زبان آريان بەمعنای »بزرگ « بوده (هنوز هم در زبان بلوچی بزرگ را »مَزَن « و بزرگتر را »مَزتَر « گويند)، من بەاين نتيجه رسيده ام کە صفتِ »مَهَست « بەمعنای »بزرگت ِ ر مطلق « کە تا کنون در زبان ما مانده است شکل تحول يافتۀ »مَزدَ « و ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برترین پادشاه تاریخ ایران زمین ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 428
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 152
  • آی پی امروز : 101
  • آی پی دیروز : 109
  • بازدید امروز : 764
  • باردید دیروز : 1,031
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5,382
  • بازدید ماه : 12,425
  • بازدید سال : 99,232
  • بازدید کلی : 2,484,726